پس از یک سال زندگی زناشویی، زن و مرد به زیبایی صورت هم فکر نمیکنند و فقط به خلق و خو و رفتار یکدیگر توجه دارند! (اسمایلز)
یکی از پیچیده ترین سوالهایی که جوامع امروز هنوز نتوانسته اند پاسخ مناسبی برای آن بیابند، این است: چرا زنان و شوهرانی که با بررسی همه جانبه و تفاهم کامل و بیشتر عاشقانه، زندگی مشترک را شروع میکنند، پس از چندسال، به یکنواختی رابطه و نوعی بی تفاوتی میرسند؟!
بر سر آنانی که با شیفتگی و دلدادگی آغاز زندگی خود را جشن میگیرند، چه میآید که مقابل هم میایستند و حاضر نمیشوند یک قدم به نفع طرف مقابل عقب بنشینند؟ چرا گاهی از هم دلزده میشوند و به جای اینکه پایههای عاطفی پیوندشان محکم تر شود، سست تر میشود؟ چرا فقط تعداد کمیاز همسران میتوانند تا پایان با یکدیگر در تفاهم کامل و توأم با عشق به سر برند؟
دلایل و شواهد زیر هر چند برای این جداییها کافی نیست اما بیشترین نقش را در دوری زن و شوهر از یکدیگر دارند.
1- بی توجهی به رعایت اصول اولیه
بی توجهی به آنچه موجب آغاز عاشقی و دلدادگی شده؛ مثل خوب لباس پوشیدن، منظم و مرتب بودن، خوب غذا خوردن، وقت شناسی، خوش سخنی، رعایت آداب اجتماعی، هدیه خریدن، مهربانی کردن و جایگزینی این ویژگیهای مثبت در زندگی زناشویی با رسیدگی نکردن به سر و وضع و بی توجهی به اصلاح و آرایش صورت، شکم پرستی و پرخوری، وقت نشناسی، بد زبانی، درغگویی و نامهربانی، رویاهای طرف مقابل را نقش بر آب میکند.
2- ایجاد شخصیت بدلی
وقتی حقایق را از هم پنهان میکنیم، اطلاعات غلط و نادرست به هم میدهیم و به دروغ ادعا میکنیم ویژگیهای مثبتی داریم و خود را همسری آرمانی، خونسرد، بخشنده و مردمدار معرفی میکنیم اما در عمل خلاف اینها ظاهر میشویم؛ باید به همسرمان حق بدهیم نگاهی مانند گذشته به ما نداشته باشد!
وقتی پیش از ازدواج وعدههایی میدهیم که از انجام شان عاجزیم، باید آماده باشیم فردا به چشم قهرمان به ما ننگرند و به نقش ضد قهرمان سقوط کنیم. وقتی خود را کدبانو، خانه دار و صرفه جو معرفی میکنیم، اما از انجام نقش آنه ناتوانیم، باید آمادگی دلسردی همسرمان را داشته باشیم.
3- تفاوت فکری
ادامه تحصیل یکی و توقف دیگری، گرایش شدید یکی به مذهب، سیاست، ایدئولوژی یا به طور کلی ارتقای فکر و اندیشه اش در مقابل ایستایی دیگری، موجب میشود زن و مرد از هم فاصله بگیرند.
4- فرافکنی
هر انسانی در طی روز دچار فشارها و استرسهایی میشود که یا ناشی از خطاهای اوست یا علت خارجی دیگری دارد اما برای اینکه در مقابل این فشارها بی دفاع نباشد، به سلاحی متوسل میشود که در اصطلاح به آن «مکانیسم دفاعی روان» (Psychological Defense Mechanisms) میگویند. یکی از انواع رایج چنین مکانیسمی«فرافکنی» (Projection) است؛ یعنی اشتباهی کرده ایم اما نمیتوانیم شجاعانه به آن اقرار کنیم؛ در نتیجه برای اینکه از دست خودمان عصبانی نشویم و خود را آرام کنیم، به ناچار تقصیر را به گردن طرف مقابل میاندازیم.
اگر این خطاها که اغلب طبیعی هستند، به شکل فرافکنی درآیند، زن و شوهر مدام نسبت به هم فرافکنی فاعلی و مفعولی خواهند داشت. وقتی شما سهم خود را در وضعیت بد پیش آمده انکار کنید و آن را ناشی از بی توجهی دیگران بپندارید، از «مکانیسم دفاعی روان» خود سود جسته اید تا در تعادل روانی باقی بمانید. اگر تمام این تقصیرها را متوجه نزدیکترین فرد در دسترس یعنی همسرتان سازید، بی شک نوعی دلسردی و بی علاقگی تدریجی در او ایجاد میشود. این است که زن و شوهر باید از همیشه با هم بودن بپرهیزند و گاهی با خود خلوت کنندتا بی جهت و با جهت از دست یکدیگر عصبانی نشوند.
5- رنجش حل نشده
وقتی زن و مرد از هم دلگیر میشوند و درصدد رفع آن برنمیآیند، وقتی اجازه میدهند ناراحتی و دلخوری شان روی هم انباشته شود، مانند خودرویی میشوند که باری از لجن حمل میکند. اگر این خودرو بار خود را خالی نکند، بوی بدش همه جار ا فرا میگیرد. همسرانی که رنجشهای خود را رفع نمیکنند، باید انتظار داشته باشند رابطه شان سرد شود. وقتی یکی از دیگری میرنجد، بی منطق، بی انصاف و پرخاشگر میشود. حالات حدس بزنیدقضاوت چنین آدمینسبت به همسرش چگونه خواهد بود؟!
این عوامل و موارد دیگری چون اختلاف در فرهنگ، سن، تربیت، سلیقه و طبقه اجتماعی، در ابتدای ازدواج خود را نشان نمیدهند؛ اما پس از اینکه التهاب دوره عاشقی و دلدادگی فروکش کرد، مجال ظهور پیدا میکنند.
در این صورت اگر زن و شوهر آگاهانه، جدی و صادقانه با مسائل بین خود برخورد کنند و در جهت رفع آنها با گذشت و ایثار بکوشند، بی تردید همه چیز به شکل دوست داشتن اولیه باقی خواهد ماند. اگر هر یک از همسران بدون توجه به مسائل دیگری به راه خود بروند، به یقین حاصلی جز جدایی و ویرانی کانون خانواده عایدشان نخواهد شد.
جهت رزرو مشاوره تلفنی و حضوری با این شماره تماس بگیرید 09374071940 |